:)...

اخیاری گفت جزو فیزیولوژیک بدن هست و طبیعی هست... همان متخصص اورولوژی را می گویم... اوایل خیلی نگران بودم اما بعدش خودم هم سرچ زدم دیدم چیزی نیست... بعدش هم دکتر گفت خیالم راحت شد...

ماک دوم را هم 5.5 شدم. البته اسپیکینگم بهتر شده بود اما باید با برنامه پیش رفت جلو و عقب نشینی نکرد. از این به بعد به خودم بستگی دارد و کلاس های زبان شاید دیگر تاثیر گذار نباشند جز اینکه در جو نگهم دارند.

اینکه ماجرای این روزای من با زبان، C++ و پروژه ها رقم خورده است شاید جای شکر دارد...

سونوگرافی...

می گفت قرینه ات قوض ندارد اما مشکوک به قوض بود که پیشرفتی نکرده است... می گفت قرینه ات فقط نازک بود... مشکل خاصی نداشت... آزمون ماک دوباره ثبت نام شد... دو هفته بعد از ماک اول... ماک اول چندان جالب نبود... انگار تفریحی بود و فقط آشنا شدن با محیط.... کلاس سی امروز تشکیل شد... بچه ها خوب بودند و اندکی هوای فضا گرم بود... کولر کار می کرد اما بدون آب!... اینها را تازه یاد گرفته ام تا پارسال نمیدانستم که آب اینقدر برای کولر مهم است... آب را روشن کردند و درست شد... آخرسر به من گفت یه آنتراکتی به بچه ها بده... گفتم دادم... شاید می خواست رئیس بازی دربیاورد... 

لحظه ای که گفت چرا می خندی دلم فقط سکوت خواست و جز ممنون و خدانگهدار که آن هم بزور گفتم حرف دیگری نداشتم... ماجرای جدید اینروزهای من، که انگار تمام شد... رضایی یا همان کریمی مجازی می گویم... همانی که فوقالعاده برون گراست...

وقتی منتظر بی آر تی بودم زنگ زد... داشت از کلاس بر می گشت خانه... شروع چندمین بار...