حالا که دلتنگی داره رفیق تنهایی می شه...
سلام رفته بودم شاخصی. آره 2 محرم است و من تازه امشب از اردبیل اومدم . یعنی دیروز رفته بودم اردبیل و امروز اومدم...
ارائه روز دوشنبه به قول بچه های همکلاسی خیلی عالی بود به هر حال ما اینیم داداش، ارائه ام در مورد الگوریتم ژنتیک بود خوب بود جذاب بود توجه همه رو جلب کرده بود ... بود بود بود...
امروز هم میان ترم ریاضی گسسته داشتم دو تا سوال در مورد توابع مولد داد و من هم به نظرم به هر دو سوال هم پاسخ درست دادم باز هم به هر حال ما اینیم داداش. استاد ریاضی گسسته یکم دیونه است البته حق هم داره این بنده خدا دیوانه بشه...اکی یعنی OK.
اما این روزها یکم دلم یعنی کلا دلم گرفته نمی دونم چرا...شاید یه سری دلایلی تو ذهنم باشه که فکر کنم اون دلایل است که منو مشغول خودش کرده ولی به نظرم واقیت یه چیز دیگه است شاید واقیت این باشه که من فکر بعد این رو می کنم یعنی فکر سربازی یعنی فکر قبول نشدن تو کارشناسی ارشد (خدا نکرده) یعنی کلا فکر آینده شاید 90% یا بیشتر اینه که فکرم رو مشغول کرده نمی دونم خودم هم به خدا نمی دونم ولی به قول استاد سحابی خدا کریم است. الان مثل همیشه آهنگ های سیاوش قمیشی رو گوش می کنم که می گه چه دردی است در میان جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن برای دیگران چون کوه بودن ولی در چشم خود آرام شکستن.
استاد غلامی نیا گفته که بعد عاشورا و تاسوعا میان ترم می گیره من هم باید این یکی دو هفته رو بشینم نظریه زبان ها و ماشین ها بخونم. بعد از اون هم باید دیگه برای امتحانات ترم سوم آماده شد خدا را توکل می کنم.
به قول این دوست خوبمون سیاوش قمیشی جوان ز حادثه ای پیر می شود گاهی یا از این زمانه دلم سیر می شود گاهی یا ...
مبر زموی سپیدم گمان به عمر دراز *** جوان ز حادثه ای پیر می شود گاهی گاهی گاهی ...
***
وقتی که دلتنگ میشمو همراه تنهایی میرم
داغ دلم تازه میشه زمزمه های خوندنم وسوسه های موندنم
با تو هم اندازه می شه
قد هزار تا پنجره تنهایی آواز می خونم
دارم با کی حرف می زنم نمی دونم نمی دونم
این روزها دنیا واسه من از خونموم کوچیکتره
کاش می تونستم بخونم قد هزار تا پنجره
حالا که دلتنگی داره رفیق تنهایی می شه...
زیاد سخت نگیر داداش خدا کریم است توکل بر خدا
جاده دست انداز
سلام بی وفا چطوری؟ حالت چطوره؟ 7 ماهه ما رو بی خبر گذاشتی رفتی کجا عزیز؟
اول اینکه یه خبر. لپ تاپ خریدم الان هم دارم با لپ تاپ می نویسم ولی از بخت من لپ تاپ هم فارسی بلد نیست و اذیت می کند ولی با این حال مبارک و فرخنده باد البته خبر جدیدی نیست چون 24 تیر خریدمش.
حرف زیاد است به اندازه 110 کیلومتر جاده دست انداز با اتوبوس های پیرو سالخرده خودش، به اندازه اتاق 3*4 45 هزار تومانی، به اندازه خونه 6 نفری 18500 تومانی. به اندازه کلاس های بی صندلی، به اندازه زیرآبزن های طلایی، به اندازه قناری شدن، به اندازه دکتر شدن، به اندازه کافه های صفرویکی، ...
کله خودت را خراب کرده ای الان هست که حال می دهد کله ات را کله پاچه کرد. پسر این بود قرار ما داداش من، به جایی رسیدی که می گن قناری، بابا ای ول. نه بابا زیاد رفتی جلو تا این حد ها هم نیست فقط واگذار کردم (عطسه کردم یکم صبر کنیم ... ) به قانون جذب. بگذریم ... هر چه آید باید خوش آید.
ببین همیشه در یاد خدا باش ...
خدا نگهدارت باد
پنج شنبه 1389/9/11